یادداشتی از محسن ساربان نژاد، پژوهشگر دوره دکتری تخصصی رشته پژوهش هنر
اکثر ابن عربی پژوهان را ایده و عقیده بر آن است که فتوحات، تفصیلِ فصوص و فصوص اجمالِ فتوحات است.
ابن عربی در ابواب 70 (الباب السبعون (باب الزكاة) في أسرار الزكاة) و نیز 72 (الباب الثاني و السبعون في الحج و أسراره) کتاب فتوحات مکیّه به نوعی متعرض درجهبندیِ معرفتی موجودات در عبودیت و نیز بحث بسیار مهم «قربانی» میشود. در ابواب مختلف دیگر و به مناسبتهای مختلف و به صورت پراکنده، به اجمال یا به تفصیل به مسئلۀ رؤیا، خَیال و شأنِ «برزخی» عام خیال که آن را «اوسع عوالم» میداند نیز وارد میشود. اما در فص ششم کتاب فصوصالحکم با عنوان «فص حكمة حقية في كلمة إِسحاقية» است که تلاقیگاه این مباحث (درجات موجودات در عبودیت، قربانی و رؤیا – خیال)، به رشتۀ تفسیر و تأویل کشیده میشود.

ترکیه عثمانی، قرون یازدهم و دوازدهم هجری قمری
ابیات آغازین فص اسحاقی توأمان شامل دو بحثِ قربانی و مراتب موجودات در عبودیت است. ابیات پایانی نیز قیاسی میان دو صفتِ عبودیت و ربوبیّتِ انسان است. از نظر ابن عربی این که قوچ در مقامِ صورتِ فنای نفس برگزیده میشود و نه شتر که به لحاظ قدر و قیمت از گوسفند بالاتر است، به این دلیل است که به یک معنا فلسفۀ وجودیِ گوسفندْ قربانی شدن است. در باب انواع مخلوقات و درجاتشان در عبودیت نیز بر آن است آن که رتبۀ عبودیتش از همه بالاتر است، در نردبان تطوّر از همه پایینتر قرار میگیرد. بر همین اساس در سلسله مراتب مخلوقات، جماد که بسیطتر است عبودیت محض و از همین رو در مرتبۀ بالاتری قرار میگیرد و پس از آن نبات است و آنگاه حیوان که «کشف یا برهان» خدای را میشناسد و نه از راه «ذات و فطرت».
بحث «خیال» و «رؤیا» ابعاد بسیار گستردهای در اندیشۀ ابن عربی دارد تا جایی که بنا به روایات وارده، یکی از طرق دریافت وحی است. اما درک بهتر جایگاه رؤیا در اندیشۀ ابن عربی موقوف بر تأمل در سلسله مراتب وجود و یا به بیان بهتر ظهور یا همان «حضرات خمس» است. خواب، اَحلام و یا رؤیای صادقه از مظاهر یکی از حضرات است و آن حضرت خیال و یا یا حضرت مثال است (و المنام حضرة الخيال). همان حضرتی که به تعبیر شیخ اشراق اقلیم هشتمی است که در آن اجساد روحانی و ارواح جسمانی میشوند و به همین اعتبار شأنی برزخی و بینابین دارد. بنا به ادلهای که تفصیل آن از ظرفیت این نوشتار خارج است، ابن عربی معتقد است که صورتهایی که توسط خیالِ متصل انسانی از عالمِ خیال منفصل دریافت میشود نیاز به تعبیر و تأویل دارد و هم از اینجاست که متعرضِ تأویل و تعبیرِ رؤیای ابراهیم در ذبح فرزند خود میشود. بر خلاف جمهورِ عرفا و حکما که موضوعِ ابتلایِ ابراهیم(ع) را ایمان و اخلاص میدانند، ابن عربی معتقد است که ابراهیم در تعبیر و تأویلِ صورتِ فرزند خود از جانب خداوند مورد ابتلا قرار گرفت و در این آزمون مردود شد و گوسفند چیزی جز فدیۀ حق برای جبران خطای ابراهیم نبود:
«اعلم أيدنا اللَّه و إِياك أن إِبراهيم الخليل عليه السلام قال لابنه: «إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ» و المنام حضرة الخيال فلم يعبرها. و كان كبش ظهر في صورة ابن إِبراهيم في المنام فصدَّق إِبراهيم الرؤيا، ففداه ربه من وَهم إِبراهيم بالذبح العظيم الذي هو تعبير رؤياه عند اللَّه تعالى و هو لا يشعر. فالتجلي الصوري في حضرة الخيال محتاج إِلى علم آخر يدرك به ما أراد اللَّه تعالى بتلك الصورة».


هر دو را به کاراواجو و برخی یکی از آثار را متعلق به کاواروتسی میدانند.
«بدان – خداوند ما و تو را یاری دهد – که ابراهیم خلیل(ع) به پسرش گفت: «من در خواب دیدم که تو را سر میبُرَم». و خوابْ حضرتِ (عالمِ) خیال است. ابراهیم آن خواب را تعبیر نکرد. گوسفند در صورت فرزند ابراهیم(ع) در خواب ظاهر شده بود و ابراهیم(ع) خوابِ خود را صادق پنداشت (حملِ به ظاهر کرد). پس خداوند از وهم ابراهیم(ع) [فرزندِ او را] به فدیۀ ذبحِ عظیم (گوسفند) باز خرید، و آن تعبیرِ آن خواب بود نزدِ خدا، ولی ابراهیم نمیدانست. تجلّیِ صوری در حضرتِ خیال محتاج علم دیگری است که به وسیلۀ آن بتوان دریافت که خداوند از آن صورت [که در خیال پیدا میشود] چه اراده فرموده است».